شاعر : حبیب چایچیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل
این کیست کربلا را، چون کوه طورکردهزهرا مگر ازاین دشت،یارب عبورکرده بر روی ماه عباس،این جلوه حسین استآری قمرزخورشید،خود کسب نورکرده
آراست چون که قامت،شد کربلا قیامت برپا هزار محـشر، تا نـفـخ صور کرده آسـایـش بــرادر چــون بــوده آرزویـشآمال دشـمـنان را یکسـر به گـور کـرده
بر گرد خیمه عباس تا صبح میدهد پاس این مـاه کـربـلا را، دریـای نـور کـرده
از اوج فـکـر انسان، بـنهـاده پـا فـراتـر درخلـوت حـسینی درکحضـور کرده
جز خدمت بـرادر، نـبـوده رأی عـبـاس هرگه که درضمیرش فکری خطورکرده تا زنده بود عبـاس، غارت نبـود ممـکن فقدان او عدو را،این حد جـسور کـرده دشمن پس ازابوالفضل درفکرغارت افتاد یارب چه با شهـیدان، سـم ستـور کرده
از رأس اطهـر او، پیـدا بود کـه دشـمن این سر جدا ز پیکر،با خشم و زورکرده پیوستهکعبۀ عشق،با قلب ماست نزدیکما را حسان گناهان، زین قبله رو کرده